تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۴۰۱/۹/۸
عصمت یعنی چه
عصمت محفوظ بودن شخص معصوم از گناه و خطا است. متکلمان عدلیه، عصمت را به لطف الهی و حکمای مسلمان به ملکه نفسانی تعریف کردهاند که باعث اجتناب معصوم از گناه و خطا میشود. درباره منشأ و عامل مصونیت معصوم از گناه و خطا دیدگاههای گوناگونی ارائه شده است که برخی از آنها عبارتند از: لطف الهی، علم ویژه، اراده و انتخاب، مجموع عوامل طبیعی، انسانی و الهی. متکلمان و حکما عصمت را سازگار با اختیار میدانند و معتقدند معصوم بر انجام معصیت توانا است؛ ولی گناه نمیکند؛ ازاینرو، مستحق مدح و پاداش است.
اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان شیعه، از آموزهها و باورهای اساسی شیعه است؛ البته در مورد گستره عصمت اختلاف نظر وجود دارد. عصمت پیامبران از شرک و کفر، عصمت در دریافت و ابلاغ وحی و عصمت از گناهان عمدی پس از نبوت مورد اجماع علما است. علمای امامیه، امامان شیعه(ع) را نیز از هرگونه گناه کبیره و صغیره و از هرگونه خطا و اشتباه در تمام طول عمر، معصوم میدانند. به گفته علامه مجلسی، شیعیان اجماع دارند که همه فرشتهها نیز از هرگونه گناه کبیره و صغیره معصوم هستند.
اشکالاتی به عصمت وارد شده است. از جمله برخی آن را با طبیعت بشری که دارای نیروهای مختلف شهوانی و نفسانی است، ناسازگار دانستهاند. در پاسخ گفته شده وجود امیال نفسانی و شهوانی فقط زمینهساز آلودگی به گناه است و ملازم با انجام آن نیست؛ زیرا ممکن است موانعی مانند علم و اراده از تأثیر آن امیال جلوگیری کنند. انسان به گونهای آفریده شده که توان عروج به قله عصمت را دارد. برخی نیز معتقدند اندیشه عصمت در منابع اولیه اسلامی وجود نداشت و بدعتی است که از اهل کتاب، ایران باستان، تصوف یا آموزههای زرتشتی وارد تعالیم اسلامی شده است. در پاسخ گفته شده اعتقاد به عصمت در میان مسلمانان صدر اسلام رایج بوده و ریشه در تعالیم قرآن و پیامبر اسلام(ص) دارد.
متکلمان و حکمای مسلمان براساس مبانی و اصول خود، تعریفهای مختلفی از عصمت ارائه کردهاند که برخی از آنها عبارتند از:
اشاعره عصمت را به نیافریدن گناه در شخص معصوم از سوی خدا تعریف کردهاند.۶ مبنای اشاعره در این تعریف، استناد بدون واسطه همه اشیاء به خدا است.۷
آیت الله سبحانی، مفسر و متکلم معاصر، در تعریف عصمت از گناه و عصمت از خطا فرق قائل شده و به نوعی میان تعریف متکلمان عدلیه و حکما جمع کرده است. وی عصمت از گناه را بالاترین درجه تقوا و نیروی درونی یا ملکه نفسانی دانسته است که فرد معصوم را از ارتکاب گناه به صورت مطلق و بلکه از اندیشه درباره آن نیز باز میدارد.۱۰ او عصمت از خطا و سهو را علم غفلتناپذیر در پرتو لطف الهی دانسته که بر اثر آن صورت واقعی اشیا در فکر و اندیشه فرد معصوم نمایان شده و موجب محفوظ بودن از خطا و اشتباه میشود.۱۱
عصمت در لغت از ریشه «عصم» به معنای نگهداشتن یا بازداشتن آمده است.۱۲ واژه عصمت در قرآن به کار نرفته است؛ اما مشتقات آن، ۱۳ بار در قرآن و به معنای لغوی استعمال شده است.۱۳
درباره منشأ عصمت و عامل مصونیت معصوم از گناه و خطا دیدگاههای مختلفی چون لطف الهی در حق معصوم، علم ویژه معصوم درباره پیامدهای گناهان و اراده و انتخاب معصوم بیان شده است. البته برخی از محققان معاصر بر این باورند که عصمت، معلول عامل واحدی نیست؛ بلکه مجموع عوامل طبیعی (وراثت، محیط و خانواده)، انسانی (علم و آگاهی، اراده و انتخاب، عقل و ملکه نفسانی) و الهی (لطف و موهبت خاص خداوند) منشأ عصمت است.۱۴
شیخ مفید و سید مرتضی عصمت را ناشی از لطف خداوند در حق معصومان دانستهاند.۱۵ علامه حلی چهار سبب را منشأ این لطف الهی دانسته است که عبارتند از: ۱- ویژگی نفسانی یا جسمانی که موجب پدید آمدن ملکه اجتناب از گناه میشود؛ ۲- علم به مفاسد گناهان و پاداش طاعات؛ ۳- وحی یا الهام به معصوم که بینش او نسبت به حقیقت گناهان و طاعات را عمق میبخشد (تأکید و تأیید علم توسط وحی یا الهام) و ۴ توجه نسبت به مؤاخذه الهی در ترک اولی.۱۶
عدهای از علما منشأ عصمت را علم و آگاهی ویژه از پیامدهای گناهان و پاداش طاعات دانستهاند.۱۷ به باور علامه طباطبایی، از آنجا که معصومین دارای علم خدادادی هستند، ارادهای قوی دارند که با وجود چنان ارادهای، هرگز به سوی معصیت نمیروند.۱۸ این علم مانند علوم متعارف، قابل تعلیم نیست و مغلوب شهوتها و نیروهای دیگر نمیشود.۱۹
محمد محمدی ریشهری، خاستگاه و عامل اصلی عصمت را اراده و انتخاب معصوم دانسته است.۲۰ از نظر او، عصمت همان ملکه تقوا است که در اثر تکرار اعمال خیر و دوری از گناهان برای انسان حاصل میشود، البته شدت این ملکه در عصمت بسی بیشتر از تقواست. تکرار کردن اعمال خیر نیازمند اراده و انتخاب است، در نتیجه عامل اصلی عصمت به اراده و انتخاب انسان معصوم برمیگردد. وی علم کامل به حقایق هستی و زشتی گناهان را در نتیجه همین اراده نیرومند معصومین میداند.۲۱
محمدتقی مصباح یزدی راز عصمت معصومین را در دو عنصر علم به حقایق و کمالات و اراده نیرومند در رسیدن به آنها میداند؛ زیرا که انسان در صورت جهل، کمال حقیقی را نخواهد شناخت و کمال خیالی را به جای کمال حقیقی قرار خواهد داد و در صورت نداشتن اراده لازم، به هدف مطلوب نخواهد رسید.۲۲ از نظر وی، شخص معصوم با علم ویژه و اراده محکمی که دارد، هرگز به اختیار خود مرتکب گناه نمیشود و در هر حال مطیع خداوند است.۲۳
به گفته علی ربانی گلپایگانی، محقق و کلامپژوه معاصر، متکلمان و حکما متفقند که عصمت با اختیار سازگار و معصوم بر انجام معصیت توانا است.۲۴ از نظر عقل، اگر عصمت مستلزم مجبور بودن شخص معصوم در انجام طاعات و ترک گناهان باشد، مستحق ستایش و مدح نخواهد بود و امر و نهی و پاداش و کیفر او نامعقول خواهد بود.۲۵ علامه طباطبایی در توضیح سازگاری عصمت با اختیار مینویسد: منشأ عصمت، علم ویژهای است که خداوند به معصومان عطا کرده است. علم، خود از مبادی و پایههای اختیار است. ازاینرو، معصومان به جهت علمشان به مفاسد و مصالح اعمال، مرتکب گناه نمیشوند؛ مانند شخصی که علم قطعی به کشنده بودن سم دارد و هرگز از آن سم نمیخورد.۲۶
عصمت پیامبران در زمینه وحی را از اصول مشترک و مورد اتفاق همه ادیان الهی دانستهاند؛۲۷ اگرچه درباره چیستی و مراتب آن میان پیروان ادیان و اندیشمندان مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد.۲۸ متکلمان مسلمان، درباره (۱)عصمت پیامبران از شرک و کفر پیش از نبوت و پس از آن، (۲)عصمت پیامبران در دریافت، حفظ و ابلاغ وحی، (۳)عصمت پیامبران از گناهان عمدی پس از نبوت، اتفاقنظر دارند؛ اما درباره (۱)عصمت پیامبران از گناهان سهوی پس از نبوت، (۲)عصمت پیامبران از گناهان عمدی و سهوی قبل از نبوت، (۳)عصمت پیامبران در زندگی اجتماعی و شخصی خودشان، اختلافنظر دارند. شیعه امامیه بر این باور است که پیامبران در تمامی شئون مذکور، از عصمت برخوردارند بلکه پیامبران از هر آنچه که مایه نفرت و دوری مردم از آنها باشد، مصون و محفوظ هستند.۲۹
مفسران ذیل آیاتی مانند آیه ۳۶ سوره بقره، آیه ۲۳ سوره اعراف و آیه ۱۲۱ سوره طه درباره داستان آدم و حوا و برخورد آنها با شیطان، آیه ۳۳ سوره آل عمران درباره برگزیدگی برخی پیامبران، آیات ۳ تا ۵ سوره نجم درباره سخن گفتن پیامبر اسلام(ص) از روی وحی نه هوا و هوس و برخی دیگر از آیات، عصمت پیامبران را بررسی کردهاند.۳۰
جلب اعتماد مردم به نبوت پیامبران از دلائل عقلی وجوب عصمت پیامبران است.۳۱ همچنین به آیاتی از قرآن از جمله آیه هفتم سوره حشر۳۲ و روایات۳۳ بر قطعی بودن مقام عصمت انبیای الهی استناد شده است.
مخالفان عصمت پیامبران به دو دسته از آیات ناسازگار با عصمت همه پیامبران۳۴ یا آیات ناسازگار با عصمت برخی از پیامبران استناد کردهاند۳۵ که در جواب گفته شده این آیات از جمله آیات متشابه است که باید با ارجاع به آیات محکم تأویل و تفسیر شود۳۶ و اینکه تمام آیاتی که با عصمت پیامبران ناسازگار است، بر ترک اولی حمل میشود.۳۷
از دیدگاه شیعیان اثناعشری، عصمت از شرایط و صفات امامت و عصمت امامان شیعه از باورهای اساسی آنان است.۳۸ به نقل علامه مجلسی، امامیه اتفاقنظر دارند که ائمه(ع) از همه گناهان، کبیره و صغیره، چه از روی عمد و چه سهو، و هر گونه خطا و اشتباه معصوم هستند.۳۹ گفته شده اسماعیلیه نیز عصمت را از شرایط امامت میدانند.۴۰ در مقابل، اهلسنت عصمت را شرط امامت نمیدانند؛۴۱ زیرا آنها اجماع دارند که خلفای سهگانه امام بودند؛ ولی معصوم نبودند.۴۲ وهابیون نیز عصمت امام و امامان شیعه را قبول ندارند و آن را مخصوص پیامبران میدانند.۴۳
علمای امامیه براین باورند که امامان شیعه(ع) همچون پیامبران، از هر گونه گناه کبیره و صغیره، خواه از روی عمد خواه از روی سهو و فراموشی، و از هرگونه خطا و اشتباه در تمام طول عمر، پیش و پس از امامت، معصوم و مصونند.۴۴
به گفته جعفر سبحانی، تمام دلایل عقلی که برای عصمت پیامبر ارائه شده همچون تحقق اهداف بعثت و جلب اعتماد مردم، در مورد عصمت امام نیز مطرح میشود.۴۵ متکلمان شیعه برای اثبات عصمت ائمه(ع)، به آیات و روایات متعددی استناد کردهاند از جمله: آیه ابتلای ابراهیم،۴۶ آیه اولی الامر،۴۷ آیه تطهیر،۴۸ و آیه صادقین۴۹ حدیث ثقلین۵۰ حدیث سفینه۵۱ و حدیث امان.۵۲
قرآن کریم:«عَلَیها مَلائِکةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ ما یؤْمَرُونَ: بر آن آتش فرشتگانی خشن و سختگیر گمارده شدهاند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچی نمیکنند و آنچه را که مأمورند انجام میدهند»
به گفته علامه مجلسی، شیعیان اجماع دارند که همه فرشتهها از هرگونه گناه کبیره و صغیره معصوم هستند. بیشتر اهل سنت نیز بر این باورند.۵۳ دیدگاههای دیگری نیز درباره عصمت فرشتگان مطرح شده است. برخی به عدم عصمت فرشتگان معتقد شدند. بعضی دلایل موافقین و مخالفان عصمت را نارسا دانسته و قائل به توقف شدهاند. گروهی نیز تنها فرشتگان حامل وحی و مقرب و عدهای فرشتگان آسمانی (در مقابل فرشتگان زمینی) را معصوم دانستهاند.۵۴ گفته شده آیه ۲۷ سوره انبیاء۵۵ و آیه ششم سوره تحریم۵۶ و احادیث فراوان۵۷ بر عصمت ملائکه دلالت دارند.۵۸ فیاض لاهیجی احادیث دال بر عصمت را موجب یقین دانسته است.۵۹ گفته شده تنها مخالف عصمت فرشته، فرقه حشویه است.۶۰
آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به اینکه عصمت در ملائکه معنا ندارد، گفته است هرچند انگیزههای گناه مانند شهوت و غضب در ملائکه وجود ندارد یا بسیار ضعیف است، اما آنها فاعل مختارند و قدرت بر مخالفت دارند. بنابراین آنها در عین قدرت بر گناه، معصوم و پاک هستند و روایات دلالت کننده بر کندی بعضی از فرشتگان در اطاعت از فرمان خدا یا تنبیه آنان، حمل بر ترک اولی میشود.۶۱
اشکالاتی از سوی منکران عصمت ایراد شده است که برخی از آنها از این قرار است:
احمد امین، نویسنده معاصر مصری، برآن است که عصمت با طبیعت و ماهیت انسان ناسازگار است؛ زیرا انسان دارای نیروهای مختلف شهوانی و نفسانی است. هم میل به خوبیها در او هست هم میل به بدیها. اگر این امیال از او گرفته شود، گویا انسانیت انسان از او سلب شده است. ازاینرو، هیچ انسانی از معصیت در امان نیست حتی پیامبران(ع).۶۲
آیت الله جوادی آملی در پاسخ به این شبهه با اشاره به گوهر انسان که همان نفس اوست، معتقد است که گوهر انسان به گونهای آفریده شده است که توان عروج به قله عصمت را دارد؛ زیرا نفس انسان در سیر صعودی خود، توانایی مصون ماندن از سهو و نسیان و غفلت و جهالت را مییابد. از نظر او اگر نفس کسی به وادی عقل ناب و کشف و شهود تام و صحیح وارد شد، فقط حق و حقیقت را درک خواهد کرد و از هرگونه شک و تردید و سهو و نسیان و غفلت در امان خواهد ماند. بنابراین چنین شخصی که از عالم ماده و وهم و خیال عبور کرده و به سرچشمه حقایق رسیده است، امکان عصمت مییاید.۶۳ اشتباه منکران عصمت این است که وجود امیال و غرایز نفسانی و شهوانی را ملازم با انجام گناه پنداشتهاند در حالی که وجود چنین امیالی فقط مقتضی و زمینهساز آلودگی به گناه است و نه ضرورت تحقق گناه؛ زیرا ممکن است موانعی مانند علم و اراده از تأثیر آن امیال جلوگیری کنند.۶۴
از نظر گروهی، اندیشه عصمت در منابع اولیه اسلامی وجود نداشت و بدعتی است که از اهل کتاب، ایران باستان، تصوف یا آموزههای زرتشتی وارد تعالیم اسلامی شده است.۶۵ در پاسخ گفته شده اعتقاد به عصمت پیامبران در میان مسلمانان صدر اسلام رایج بوده و ریشه در تعالیم قرآن و پیامبر اسلام(ص) دارد.۶۶ اهل کتاب نمیتوانند مبدع اندیشه عصمت باشند؛ زیرا در تورات بدترین گناهان و زشتیها به پیامبران نسبت داده شده است.۶۷ هنگامی که هنوز تصوف شکل نگرفته بود، اندیشه عصمت در میان شیعیان رواج داشت. ازاینرو، تصوف نیز نمیتواند منشأ اندیشه عصمت باشد.۶۸ برفرض اشتراک آموزه عصمت در اسلام و زرتشت، این مطلب دلیل بر تأثیرپذیری یکی از دیگری نیست؛ بلکه بدین خاطر است که اساس و جوهره تمامی ادیان الهی مشترک است و در اصول با یکدیگر تطابق دارند.۶۹
درباره عصمت کتابهای متعددی نگارش شده است از جمله: